نیستی

وقتی چیزی نمانده به انتهای هستی4 ناگهان کیبورد وموس باهم قطع می شوند وبر خلاف همیشه بلاگر متنت را هر چه صبر می کنی ذخیره خودکار نمی کند چه نتیجه ای باید بگیری؟ یک وقتی به نشانه اعتقاد داشتم اما حالا نه یا حالا نتیجه ای که خودم می خواهم از نتیجه ها می گیرم.وقتی حرف زدن سخت باشد مانع داشته باشد هزینه داشته باشد ومدام قطع شود و ناقص بماند...وقتی کاری را نمی گذارند انجام دهند یعنی اینکه باید انجامش بدهی یعنی داری امتحان می شوی...حالا بلگر دارد ذخیره می کند خودکار...ذخیره کن ذخیره کن..با هم ذخیره می کنیم حرف های بیشماری که درست وقت گفتن ناز می اورند...نه ناز نمی اورند حرفهای من از هم سبقت می گیرند و نمی گذارند هیچ کدام جلوتر از بقیه به زبان بیاید.ذخیره خودکار...وقتی دخترم تازه در حال تجربه کردن اجسام اطرافش و کارایی هر کدام بود بیش از هر چیز به خودکار علاقه داشت...آن وقت من هم ذخیره خودکار داشتم تا وقتی به خواب می رفت وتازه وقت بیدار ماندن من بود مجبور نباشم گوشه وکنارها را پی خودکار بگردم...ذخیره کن بلاگر عزیز...

محبوب ترها