مربوط به صفحه
پاره داستان
سرما
دست هایش را به هم مالید و گفت برفش برای جای دیگه است سرماش مال ما. راننده رفت سه و شیشه را کامل داد بالا. دوباره گفت: سگ تخم می کنه تو این هوا. زن عقبی زیپ کاپشن پسرک را بالا کشید و بیرون را نگاه کرد. گنجشکی روی سیم برق چرت می زد.
محبوب ترها
-
کوری واخلاق کوری روایت انسانیت انسان هاست در شرایطی که ابتدائا به نظر غیرعادی می آید اما چنین نیست وگویا با وجود رخداد مشخصی مثل کوری مرز ...
-
چگونه می شود قرآنی زندگی کرد؟ جواب به این سوال اصلا سخت وپیچیده نیست به این شرط که به یک سوال مهم تر جواب روشن و محکمی داده باشیم.آیا می خوا...
-
آقای سلحشور عزیز در وبلاگ خود از پشتوانه تحقیقاتی سریالی که ساخته است دفاع کرده است.و خوب شد که این کار را کردند تا ثابت شود که متاسفانه هم...