مربوط به صفحه
کتاب
به بهانه نون والقلم جلال
این یکی از آن کتاب هایی بود که هرچند مثل خنده در تاریکی کوندرا مسحورم نکرد اما مثل فرانی وزویی سالینجر کاملا به نوشتن و با اندیشه نوشتن ترغیبم کرد. هنوز به تحلیلی دقیق وگویا از این تفاوت محرز داستان های ایرانی با بعضی از داستان های بزرگان داستان غرب نرسیده ام اما برایم به طرز بدی آزاردهنده است که بزرگان داستان ما هنوز در سطحند و آدم هایشان هنوز در حد بازیگران بازی گر باقی مانده. نمیدانم چه اتفاقی باید بیفتد یا چگونه باید برای این مشکل بزرگ فکری کرد اما به راه حل های سطی موجود در بازار به شدت ظنینم و باور دارم که کاری ازشان برنمی آید جز تربیت نسل دیگری از داستاننویس هایی که احساس می کنند آدم های بزرگی هستند در حالی که نیستند .چیزی شیبه همین وضعیتی که الآن دچارش هستیم مثل غولهای گذشته داستان نویسی مان جز در موارد انگشت شمار استثنا.
محبوب ترها
-
کوری واخلاق کوری روایت انسانیت انسان هاست در شرایطی که ابتدائا به نظر غیرعادی می آید اما چنین نیست وگویا با وجود رخداد مشخصی مثل کوری مرز ...
-
چگونه می شود قرآنی زندگی کرد؟ جواب به این سوال اصلا سخت وپیچیده نیست به این شرط که به یک سوال مهم تر جواب روشن و محکمی داده باشیم.آیا می خوا...
-
آقای سلحشور عزیز در وبلاگ خود از پشتوانه تحقیقاتی سریالی که ساخته است دفاع کرده است.و خوب شد که این کار را کردند تا ثابت شود که متاسفانه هم...