تلویزیونی بر مدار ساعت پریدخت...


با نمایش پریدخت فصل دیگری از فعالیت تلویزیون رقم خورد.تابوی استفاده ابزاری از زن جلوه گر در عنوان و تیتراژ شکسته شد و صدا و سیما به همین راضی شد که این فضاحت در داستان خود گذری سطحی بر مفاهیم عالی انقلابی و مذهبی داشته باشد. و باز سیاست است که برنده است و فرهنگ است که نادیده گرفته می شود. من نمی دانم تقصیر از کیست.من هیچ چیز نمی دانم. در قضیه ساعت شنی هم اتفاقات جدیدی افتاد اما انتقادهای سطحی گوش ها را بر نقدهای درست بست .در ساعت شنی رحم اجاره ای نبود تازه بود و جای صحبت و نقد و...داشت. چیزی که تازه بود یا لااقل برای سریال های تلویزیون ساخته تازه بود ورود فضاهای سیاه با شخصیت های همه و بلااستثنا روان پریش و ناسالم بود.چیزی که هرگز با جهان بینی توحیدی و قرآنی نمی سازد و فقط پیروی بود از مدی که البته دارد دمده می شود(لااقل در جریان داستان نویسی چنین است).پرونده سیاه دیگر مدار صفر درجه بود که سیاست جاده را صاف کرد تا خودکشی ،بازی زنان بدون حجاب در کنار بازیگران ایرانی راحت و بدون گیر مطرح شوند. اما این ها همه لایه رویی گندوگتاری است که دارد به تن سیماوصدا! می افتد و بعد دامن خانواده ها و مردم بدبخت را خواهد گرفت. خرابی اصلی به پس زمینه های فکری فیلم و سریال سازان مربوط است که بر مسلمات و مفرضات دنیای بدون آخرت تکیه دارد و شیفته دنیایند و مشغول دنیایند و از سر همین مشغولی و بسیاری از سر درد شهرت و پول و... برنامه می سازند و این چنین است که وقتی برای ماه رمضان هم می سازند وقتی قرار است مردم را از شیطان بهراسانند کار را خراب تر از قبل می کنند و بر خرافه ها و شبهات و نقاط ابهام مخاطب می افزایند.پریدخت نه داستان خوب داشت و نه بازیگران کار خارق العاده ای کردند و جز این نبود که پریدختی بود و پریدخت ها همیشه انگیزه خوبی(بدی) برای دیده شدن بوده اند.و همین بود وبس و دردا که داریم به عقب برمی گردیم قباحت ها یکی یکی از قبای قباحت به در می آیند.ساعت شنی داستان خوبی داشت و ساخت نو و قوی ای داشت و خوب اعماقی از جامعه خراب مان را تصویر می کرد اما چرا کسی حق پیدا می کند چونان کاربگردان ساعت شنی امنیت خاطر و سلامت ذهن مخاطب عام را با ارائه ای چنین دلهره آور و سرد و سرشار از ناامیدی به خطر اندازد؟ودر مدار صفر درجه با کاری پرهزینه و قابل از جهت ساخت و روایت روبروئیم. اما فتحی در این جا اصلاح گری را که از دست هشته است هیچ چشم بر ویرانگری های اثر خود بسته است و گذاشته است روایت تاریخ هر چه جان دارتر شود و همه چیز وهمه چیز در خدمت همین یک چیز باشد.راستی عجیب نیست که در این هر سه بسیاری دیگر از سریال های ما خودکشی اتفاق می افتد؟اگر چنین است به نوبه خود (باز هم)می گویم که واقعا نمی دانم مقصر کیست.

محبوب ترها