عهد بسته بودم که دیگر سیاسی نویسی نکنم و هنز هم بر همان عهدم.منتهای مراتب وقتی بعضی رفتارهای سیاسی نشان از بعضی خرابی های فرهنگمان دارد نمی توان آرام نشست و چیزی نگفت.پس:
1-خواهش می کنم،تمنا دارم،شما را به حضرت عباس اگر دیدید حرف مرا نمی پسندید به رسم آدم های پست فوری درباره همه چیز من و همه زاوایای فکر و عقیده من اظهار نظر نکنید.خصوصا در مورد این پست التماستان می کنم مرا دشمن امام و نوه امام و محرف اندیشه های امام نام ندهید و به جای رگ گردن سعی کنید شعله اندیشه تان را بالا بکشید و فکر کنید و اگر نقصی در گفتار من مشاهده کردید دوستانه با من در میان بگذارید.و مپسندید که این حقیر دست از همه جا کوتاه، از سر همین نوشتن های کوتاه هم بگذرد و یکسره از همه تان و همه مان و همه شان امید ببرد.
2-وارد اصل قضیه می شوم: کار سایت نوسازی قشنگ نبود.وقتی کسی با هر عنوان و نسبت خانوادگی و هر نوع عملکردی چیزی را به ما یادآور می شود یا که نه اصلا ابراز عقیده ای می کند ،رفتار درست این است که حرفش را بشنویم و اگر جوابی دارد بدهیم و اگر توضیحی لازم دارد مثل بچه آدم عرضه کنیم.مچ گیری و جار و جنجال و ... پسندیده نیست.
3-این از عیوب فرهنگ ماست که عادت نداریم به حرف ها نگاه کنیم و نه به گوینده.و اختصاص هم به سید حسن آقا ندارد. بسیار دیده اید که حرف هایی که جای نقد دارد چون از زبان بزرگی در آمده است ، رنگ تقدس می گیرد و بر عکس حرف های صوابی که چون حال گوینده اش را نمی پسندیم زیر پا له می کنیم.اختصاص به این جناح و آن جناح ندارد. خیلی هم به مسئله حزب و حزب محوری ندارد.علتش به روحیه بت پرستی و خداشاهی ما ایرانی ها هم خلاصه نمی شود.نمی دانم هر چه که هست و از هر جا که آب می خورد چیز خوبی نیست.
4-سید حسن آقا را من قبل از ان که نوه امامش بدانم، برایم یک عالم دینی است که حق دارد درباره دین و شریعت چه برسد به اندیشه علمای گذشته و حال و ذیل آن به نظرات حضرت امام بپردازد. به اضافه این ها نسبتشان با امام موجب آن است که احترامشان کنم. این هر دو جنبه شخصیت ایشان را دین من به من امر کرده است که محترم بدارم و نه هیچ حس و هوای دیگر. اما این احترام چیزی نیست که از من و شما و دیگران اجازه نقد کردن را بگیرد. آیا خود امام از اشتباه مصون بود که حالا نقد را هم از ساحت خانواده اما دور بدانیم؟ در بالا گفتم که البته باید نقدهایمان سالم و خالی از اغراض باشد اما آنگونه که بویش می آید برخی آقایون اصولا تصور می کنند احترام بیت امام به این است که ایشان را در هاله ای از تقدس بنشانند.این خود روشن ترین مخالفت با سیره و تفکر امام است.
5-حالا همه سینه چاک تفکر امام شده اند. خدا را شکر.اما ای کاش کار به همین جا خاتمه نیابد و بعد از آن که عده ای از این میان هر چه خواستند ماهی گرفتند و سیر شدند و حریفشان را از صحنه به در کردند فرصت آن بشود که به همه آنچه که در این سال ها اتفاق افتاده است پرداخته شود. همه رفتارهایی که از سوی همه اهالی انقلاب بروز یافته است بررسی شود و با آنچه حضرت روح الله فرموده اند مقایسه شود تا خوب متوجه بشویم که کجاها به خطا رفته ایم و کجاها از خط امام فاصله گرفته ایم و چه کسانی کردند یا اجازه دادند که دیگران راه امام را مغشوش کنند.من هم به قضیه رد صلاحیت ها ظنینم مثل خیلی از قضایای دیگر.اصلا تجربه به من ثابت کرده است که باید ظنین باشم. تجربه آدم هایی که شاگرد مبرز مبارز حاصل عمر امام بوده اند و تو زرد از کار درآمدند.(من به رفتارهای که با این فقیه شد هم ظنینم)
6-دیگر این آش شور شده است انگار. فراموش شده است که دسته دسته این مردم برای چه کشته شدند! تنها چیزی که از آن صحبتی به میان نمی آید نظر دین است درباره دعواهایمان. فکر می کردم با ظهور انقلاب فرهنگ مندرس گذشته را به تدریج دور خواهیم ریخت اما حالا می بینم که فره ایزدی جایش را به حرمت بیت داده است و از آن موضع هر حکمی که می خواهند صادر می کنند و ای کاش حداقل تا این حد به وضوح احکامشان سیاسی و جناحی نبود! سیاسی نیست؟ پس چطور وقتی جلوی چشم هزار هزار آدم گرسنه بدبخت ،میلیاردها خرج مرقد امامی شد و می شود که می گفت هر چه داریم از مردم داریم ، صدا ازکسی نه چپ نه راست در نیامد؟ این گنبد و مناره های بی نظیر مطابق بر مرام امام مستضعفین است؟قضیه سیاسی نیست؟ پس چطور وقتی توهین به امام زمان اشک مردم متدین را در آورد آقای هاشمی بغض هم نکرد و حالا هق هقشان را بر فراز منبر سیاسی عبادی جمعه می شنویم؟ بر سر چی؟ تف بر سیاست که کر و کورمان کرده است. و زنده باد مردمی که چشم و گوششان باز است و حق را در هر جلوه ونام ونشان ولباسی که باشد می شناسند و ناحق را نیز!
7-اما در مورد دفتر نشر آثار امام هم بگویم: زحمات شما در نظم و انسجام دادن و حمایت ها نسبت به نشر آثار امام و تحقیقات محققین در آرا و اندیشه های امام ستودنی است. خدا به شما توفیق بیشتر عطا کند....وکاش همه ما جایگاه خود و حد و اندازه خود را بدانیم. آقا یک بار برای همیشه بیایید روشن کنید مفسر اندیشه های امام کیست؟ کدام بچه دبستانی از شما قبول می کند که مرکز نشر آثار یک عالم بر اساس همین عنوان انحصارا وظیفه تفسیر و تشریح آراء آن عالم را داشته باشد. امام خمینی یک مرجع بی نظیر دینی(در طول تاریخ) بود و نظرات ایشان براساس اجتهاد دینی شان بوده .وظیفه تفسیر و پرداختن نظری به آراء او هم قائدتا باید بر عهده یک مجتهد و متخصص علوم دینی باشد. این شأن هم هیچ انحصاری بر نمی دارد و هر متخصصی به شرط رعایت همه زمینه ها و شرایط حق اظهار نظر و تفسیر وشرح اندیشه های ایشان را دارد. سید حسن آقای خمینی از این لحاظ است که صحبتشان درباره اندیشه های امام شنیدنی است و به نظر من شایستگی آن را هم دارا هستند. با این حساب کار به این مضحکه نمی کشد که دفتر نشر آثار در تشریح آراء امام بیانیه صادر کند و با مزه تر این که همیشه خدا این بیانیه ها پیکان حمله را رو به یک جناح خاص دارد... .شکر خدا که امام آنقدر تابناک هست که با این ناسنجیده کاری های برخی منتسبین از چشم نیفتد!
8-هنوز هم دیر نشده است.هنوز هم می توان صحیفه نور را پیش چشم گذاشت و خواند و فکری به حال این فرهنگ مادر مرده کرد که هر جایش را می گیری جای دیگرش بر زمین است.
محبوب ترها
-
کوری واخلاق کوری روایت انسانیت انسان هاست در شرایطی که ابتدائا به نظر غیرعادی می آید اما چنین نیست وگویا با وجود رخداد مشخصی مثل کوری مرز ...
-
چگونه می شود قرآنی زندگی کرد؟ جواب به این سوال اصلا سخت وپیچیده نیست به این شرط که به یک سوال مهم تر جواب روشن و محکمی داده باشیم.آیا می خوا...
-
آقای سلحشور عزیز در وبلاگ خود از پشتوانه تحقیقاتی سریالی که ساخته است دفاع کرده است.و خوب شد که این کار را کردند تا ثابت شود که متاسفانه هم...